جمعه ۲۱ تیر ۱۳۸۷ - ۱۳:۰۷
۰ نفر

ناصر کرمی: دشوار، ناپذیرفتنی و شگفت‌است اگر بخواهیم بینگاریم که اساساً در ایران راحت‌ترین کار اشغال عرصه عمومی و تبدیل آن به حریم خصوصی است

اما متأسفانه این انگاره نه در قالب یک تخلف رایج بلکه به‌عنوان یک امر معمول که بعضاً از سوی نهادهای قضائی نیز حمایت می‌شود! رواج دارد. آنچنان‌که تقریباً هیچ عرصه عمومی نیست که از این بلیه در امان باشد.

برای مثال می‌توان این موارد را برشمرد: - اشغال ساحل دریا توسط افراد خصوصی و سازمان‌های دولتی (قانون می‌گوید بدون هیچ قید و شرطی 150 متر از لبه دریا حریم عمومی بوده و مطلقاً اشغال آن ممنوع است، درحالی که همه ویلاهایی که 90 درصد ساحل مازندران را اشغال کرده‌اند، سند منگوله‌دار دارند.

این سندها را چه کسی صادر کرده است؟) – اشغال کرانه رودخانه‌ها (قانون می‌گوید 35 متر از دو طرف رودخانه حریم عمومی بوده و مطلقاً غیرقابل تصرف است.

لابد متولیان قانون هرگز از جاده چالوس نگذشته و وضعیت کرانه‌های رودخانه آن را ندیده‌اند!) – قانون می‌گوید تغییر کاربری اراضی کشاورزی ممنوع بوده و به‌ویژه خانه‌سازی در آنها تعقیب جزایی دارد.

(کف‌دستی زمین کشاورزی در شمال ایران هست که اکنون در معرض فروش برای ویلاسازی گذاشته شده باشد؟) – قانون می‌گوید مراتع، اراضی ملی هستند و تصرف خصوصی آن‌ها مطلقاً ممنوع است.

(مراتع که هیچ، جنگل‌های شمال را هم بعضاً با حواله‌های عجیب و غریب تفکیک و پاک‌تراشی می‌کنند، بی‌آنکه واکنش مؤثری از سوی نهادهای ذیربط دیده شود) – حتی در شهرها، بله در شهرها عرصه‌های مختلف عمومی مثل حریم شهر، باغ‌های شهر، فضای پیرامونی میراث فرهنگی تغییر کاربری داده می‌شود و از دسترس عموم خارج می‌شود.

مگر آن نهاد به نفع متصرفان اراضی پارک ملی سرخه‌حصار رأی نداد؟مگر در نهایت همه شهرک‌های متصرف اراضی شمال شرق تهران مجوز بقاء نگرفتند؟

آن پادگان در جوار بزرگراه افسریه که طبق طرح تفصیلی تهران فضای سبز شناخته شده، چگونه مجوز تبدیل به مجتمع مسکونی گرفته است؟

ساختمان‌های اداری دولتی در وسط مهم‌ترین محوطه تاریخی و فرهنگی تهران (محدوده سردر باغ ملی) چه‌کار می‌کنند؟ و صدها نمونه دیگر از این دست.

در این میان اگر این موضوع مطرح شود که از جمله دیگر عرصه‌های عمومی اشغال شده در ایران افق و چشم‌انداز شهرها است، شاید ایده‌‌ای سانتی‌مانتال و اجق‌وجق به‌نظر برسد.

در این وانفسا چقدر ممکن است به این موضوع اهمیت داده شود که نیاز شهر فقط جمع‌آوری زباله‌ها و یکطرفه دو طرفه کردن خیابان‌ها نیست و مردم به افق و چشم‌انداز هم احتیاج دارند؟

واقعیت این است که ارتفاع در قوانین شهرسازی ایران صرفاً در ارتباط با موضوع تراکم مسکونی مورد توجه قرار دارد، در حالی که هر ساختمان به‌عنوان پدیده‌ای که به صورت اجتناب‌ناپذیر منظر و افق را نقص می‌کند، علاوه بر قوانین و مقررات مربوط به سازه و استحکام و معماری و... از این نظر نیز باید تحت بررسی و کنترل قرار گیرد.

ساده‌تر اینکه قرار نیست که چون زمین متعلق به شماست چشم‌انداز دیگران را تاهرچقدر که دلتان بخواهد کور کنید، چون هرگز آسمان متعلق به شما نیست.

زیبایی افق البرز از دیرباز مهم‌ترین مؤلفه شکل‌دهنده چشم‌انداز تهران بوده است و در سال‌های اخیر علاوه بر صدها مشکل ریز و درشت زیست‌محیطی دیگر، شهر با این بدبیاری روبه‌رو شده که تنها مؤلفه زیبای محیطی یعنی چشم‌انداز البرز را هم از دست داده است.

ظاهراً قوانین شهرسازی ایران در این باره تفسیر روشنی ندارند. از این نظر قاعدتاً نمی‌توان چندان به نجات افق شهر چشم‌ امید داشت.

جایی که قوانین با آن صراحت در حد سانتی‌متر! حریم عمومی را مشخص کرده، به آن گستردگی چنان تصرفاتی رخ داده است، اینجا که آسمان لایتناهی است و... شهروندانی که اساساً لذت خیره شدن در افق‌های دور را از دست داده‌اند.

بزرگ اما مسطح

برازیلیا مسطح‌ترین پایتخت بزرگ جهان است. برای حفظ چشم‌انداز به‌ندرت در این شهر ساختمان بلندمرتبه ساخته شده است.

عکس زمینه این صفحه کاخ ریاست‌جمهوری برزیل را نشان می‌دهد که ساختمانی دوطبقه است و عکس کوچک نیز دادگاه عالی برزیل را نشان می‌دهد که آن هم ساختمانی سه طبقه است.

کد خبر 57643

برچسب‌ها

پر بیننده‌ترین اخبار محیط زیست

دیدگاه خوانندگان امروز

پر بیننده‌ترین خبر امروز